می نویسم مهربانی تا رسد سال محبت/می کشم نقش کبوتر تا شوم بال
محبت
می سرایم عشق بی آنکه جوابی را بجویم/تا نشاند کنج لبهایم خدا خال
محبت
زندگی تصمیم های خوب می خواهد ز هر کس/بر کمر می بندم از امشب خودم شال
محبت
می نوازم شادمانی بهترین آهنگ دنیاست/می فرستم نامه ای در سال ارسال
محبت
از خدا خواهم که در لحظات تمرین شکفتن/ردّ پایی نیک بگذاریم با حال
محبت
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي حكمت دار ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 908
|
امتیاز مطلب : 463
|
تعداد امتیازدهندگان : 140
|
مجموع امتیاز : 140
کودکان احساس
جای بازی اینجاست."
جای گل کردن و پر واشدن خاطره ها
جای دل دادن و دل بردن و دل باز شدن.
کودکان گل من!
من و تو
مادر ما و پدر او و همه
همگی کودک این دنیاییم
که فقط آب نبات و شکلات ما را
می کند دست به دست
قدرت و حکمت بی حد ّ خداوند کریم.
کودکان گل من!
سطرها منتظر رویش احساس خداوندیتان
روی دفترچه ی ما می ماند.
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 993
|
امتیاز مطلب : 496
|
تعداد امتیازدهندگان : 149
|
مجموع امتیاز : 149
عجيب حالم از اين زندگی به هم خورده ست
هميشه روزنه هايش برايم افسرده ست
عفونت دهن آسمان و گند زمين
تمام پنجره ها را يكي يكي خورده ست
همه شب از دمل ماه چرك مي تابد
و دست هاي خيابان شهر پژمرده ست
فرار مي كنم از هر چه بود و هر چه هست
كه مرده شور مرام زمانه را برده ست
به تو چطور بگويم به زندگي خوش باش؟
كه بوي گند مشام تو را هم آزرده ست
بيا و دفتر دل را دوباره دوره كنيم
ببين چه زشت ورق هاي عمرخط خورده ست؟
...وگور ساكت ساعت كه بر رف افتاده
براي عقربه اي كه از ابتدا مرده ست
نام شاعر اقاي بابك درويش پور
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
داستان و مطلب ,
داستانهاي عشقي ,
داستانهاي كوتاه عشقي ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1100
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
گاهي هواي من به سرت مي زند ولي
پس مي رود بدون درنگ و معطلي
گاهي براي با تو نشستن ذخيره است
جايي كنار جاي خودت روي صندلي
كف مي زني به حسّ غزل هاي دائمم
حتي چرند هاي پر از نقد اولي
داري براي او عددي مي شوي تو هم
حظ كن! چه لحضه هاي خوش و خوش مبدّلي
اما هنوز چيز زيادي نرفته كه
هرچيز مي رسد به همان جاي اولي
هر دفعه دست رد زده اي خواهش مرا
اين دفعه پاسخي بده از جنس يك بلي
يك خانه ي بدون جواب و پر از جواب
انگار اين تويي كه معماي جدولي
دارد هواي من به سرت مي زند ولي ......
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 694
|
امتیاز مطلب : 480
|
تعداد امتیازدهندگان : 161
|
مجموع امتیاز : 161
تاریخ انتشار : 13 شهريور 1389 |
نظرات ()
نمانده فاصله از چشم هاي تو تا من
ببين تو خيره در آيينه ام شدي يا من
به لطف چشم تو فصل پرنده نزديک است
به چشم شاعر چشم انتظار،حتي من
براي ديدن زيباترين منظره ها
هميشه نوبت همسايه بود ، حالا من
چه چشمهاي قشنگي ! خدا به خير کند
دچار اين همه زيبايي تو تنها من
شروع وسوسه در ذهن خام آدم : تو
نيازمند همين حيله هاي حوا : من
به اوج بوسه و لبخند و شعر خواهي رفت
تو مي روي و خدا شاهد است اما من
فقط سلام مرا پاسخي مطمئن ترباش
جواب مساله ي عشق و نان و گل با من
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 620
|
امتیاز مطلب : 457
|
تعداد امتیازدهندگان : 154
|
مجموع امتیاز : 154
دستم نمي رسد که تو را دست چين کنم،
اين شاخه هم که خر شده سر خم نمي کند
وقتي گل انار لبت قسمت من است ،
پائيز از علاقه ي من کم نمي کند
يک سيب سرخ،سهم پدر بود و نصف کرد
دادش به توکه نصف کني با من و...چه بد!
حواٌ شدم که مال تو باشم ، ولي خدا
من را شريک بچه ي آدم نمي کند
برفم که ذره ذره مرا ذوب ميکني
در آخرين سپيده دم قلٌه ي نگاه
هر کس که گر گرفته در آغوش گرم تو
ديگر توجهي به جهنٌم نمي کند
از شعر دم نزن! تو که شاعر نمي شوي!
خامم که عاشقت شده ام، نه؟! بگو بله!
از او که پاي خوب و بدت ايستاده است
جز دل چه خواستي که فراهم نمي کند؟
باشد، بتاز اسب خودت را ، ولي سکوت
تنها جواب رج رج شلاقهاي تو
بي زحمت چمن به تو آوردهام پناه ،
اسبي که رام عشق تو شد رم نمي کند
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 435
|
تعداد امتیازدهندگان : 148
|
مجموع امتیاز : 148
من پیر شدم ،دیر رسیدی،خبری نیست
مانند من آسیــمه سر و دربـدری نیست
بســـیـار برای تـو نـوشـتـم غـم خـود را
بســـیـار مرا نامه ،ولی نامه بری نیست
یک عمر قفس بست مسیر نفســــم را
حالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حـالا کـه مـقـــدر شــده آرام بگـیـــــرم
سیـــلاب مرا بـرده و از مـن اثری نیست
بگـذار که درها هـمگـی بسـته بـمانـنـد
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
بگــذار تبـــر بـر کـــمــر شـــاخه بکـــوبد
وقتی که بهـار آمد و او را ثمــــری نیست
تلخ است مرا بودن و تلـخ است مرا عمر
در شهر به جز مــرگ متـاع دگری نیست
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 714
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
با ياد چشم هاي تو خوب است خواب من
از ابـرهـا كنــــــاره بگــــير آفتـــــــاب من
رو بر كدام قبله به چشم تو مي رســـم؟
چيــزي بگـو پيــــــــامـبـر بـــي كتاب من
چشم تو را كجاي جهان جستجو كنــــم؟
پايان بده به تاب و تب بي حســـــاب من
دور از شمايل تو چنـــــانم كه روز و شب
خنـــديده اند خلــق به حال خــــراب من
از تشنگـي هــــــلاك شـدم، ساقيـا بيا
چيزي نمــــــانده از قدح پر شــــراب من
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 830
|
امتیاز مطلب : 464
|
تعداد امتیازدهندگان : 157
|
مجموع امتیاز : 157
مثل زهری تلخ در شیرینی قندی کثیف
بر لبانت نقش بست آنروز لبخندی کثیف
خوب یادم هست آن لبخند زهرآلود را
برج آزادی ، ساعت پنج، عصر اسفندی کثیف
پنج ماه از بیستم اسفند تا تیر رفت
ما جدا اما رقم میخورد پیوندی کثیف
رفتی و در نکبت تنهاییاش جان کند دل
مثل یک زندانی مسلول در بندی کثیف
بیتو تهران چیست؟ آیا از بلندی دیدهای؟
آسمانی تیره، برجی کج، دماوندی کثیف
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي نو ,
داستانهاي كوتاه عشقي ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2607
|
امتیاز مطلب : 470
|
تعداد امتیازدهندگان : 159
|
مجموع امتیاز : 159
من هيچ وقت مثل تو يك زن نمي شوم
آدم شدي ولي چه كنم من نمي شوم
من يك چراغ الكلي مست بي رمق
جز با جرقه هاي تو روشن نمي شوم
من هيچ وقت عكس خودم را نمي كشم
چون من شبيه آن "من" قبلا نمي شوم
از حرفهاي مفت و اراجيف خسته ام
شاعر كه نه ...نمي شوم ...اصلا نمي شوم
حتي خدا به شيشه من سنگ مي زند
چون هيچ وقت مثل تو يك زن نمي شوم
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 654
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
هی زل نزن به قاشق و لیوان و بستنی
من را نگــاه کــن دو دقــیقــه که با مـنی
من با تو حـرف مـی زنـم امـا تو زیر لـب
می خوانی و هزار و یک آهنگ می زنی؟
هی پایه های صندلی ات را عقب نکش
با ساعـتـت نگــو که فقـط فکر رفتـنـی
این سایه ی مچاله که اینجا نشسته است
یک مرد عاشق است نه یک آدم آهنی!
آخـر کـدام گوشه ی دنـیا شنـیـده ای
مردی چنین کشاله شود در پی زنی؟
::
کافه شلوغ شد...
چه بگویم؟.
.بلند شو... .....
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 684
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
در خوابهای کودکی ام
هر شب طنین سوت قطاری
از ایستگاه می گذرد
دنباله ی قطار
انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنجره هایش
تنها تویی که دست تکان می دهی
آنگاه
در چارچوب پنجره ها
شب شعله می کشد
با دود گیسوان تو در باد
در امتداد راه مه آلود
در دود
دود
دود ...
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر از همه جایی و همه کسی ,
شعر هاي عشقي و گريه دار ,
شعر هاي نو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 939
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20